متن ترانه حکایت سیاوش قمیشی
آلبوم: حکایت
آهنگساز: سیاوش قمیشی
ترانه سرا: مسعود فردمنش
تنظیم کننده: آندرانیک
با تو حکایتی دگر، این دلِ ما به سر کند
شبِ سیاهِ قصه را، هوای تو سحر کند
باورِ ما نمی شود، در سرِ ما نمی رود
از گذرِ سینه ی ما یارِ دگر گذر کند
شِکوه بسی شنیده ام، از دلِ درد کشیده ام
کور شوم جز تو اگر زمزمه ای دگر کند
چاره ی کارِ ما تویی، یاور و یارِ ما تویی
توبه نمی کند اثر، مرگ مگر اثر کند
مجرمِ آزاده منم، تن به جزا داده منم
قاضیِ درگاه تویی، حکمِ سحرگاه تویی
با تو حکایتی دگر، این دلِ ما به سر کند
شبِ سیاهِ قصه را، هوای تو سحر کند
باورِ ما نمی شود، در سرِ ما نمی رود
از گذر سینه ی ما یارِ دگر گذر کند
شِکوه بسی شنیده ام، از دلِ درد کشیده ام
کور شوم جز تو اگر زمزمه ای دگر کند
مقصد و مقصودم تویی، عشقم و معبودمتویی
از تو حذر نمی کنم، سایه مگر سفر کند
چاره ی کارِ ما تویی ، یاور و یارِ ما تویی
توبه نمی کند اثر، مرگ مگر اثر کند
خیلی عالی بود
خیلی خیلی آهنگ زیبای بود گریه من دراومد
ممنون